گفت و گو با شعبان پیرحیاتی جانباز دفاع مقدس
ما اسطوره نیستیم!
شعبان پیرحیاتی متولد ۱۳۳۵ است و ۱۶ مهرماه ۱۳۵۹ در غرب رود کرخه در دزفول مجروح شد. او امروز پای صحبت با ما نشسته است تا از روزگار خود بگوید.
#عکس متعلق است به شعبان پیرحیاتی (سمت راست) به همراه دوستان و همکاران جانباز خود.
روز مجروح شدن خود را به یاد دارید؟
بله.
میتوانید آن را برای ما شرح دهید ؟
لشکر حمزه (علیهالسلام) از تهران اعزامشده بود و حمله داشت، گویا منطقه خوب شناسایی نشده بود سنگر دشمن کاملاً پشت خاکریزها بود، موشکاندازها و تانکهای دشمن آماده بود.لشکر عراق از سمت غرب رود کرخه حمله کرد. من هم عضو لشکر حمزه بودم و همهچیز را میدیدم، تانکهای ایرانی صحنه را دور زده بودند و به تانک عراقی خیلی نزدیک شده بودند؛ این برای نیروهای زرهی خطرناک است نیروهای زرهی باید حداقل ۵۰۰ متر باهدف فاصله داشته باشد تا بتوانند شلیک کنند.
تانکهای عراقی ما را محاصره کرده بودند و من همراه یکی از همرزمان وارد میدان شدیم. این نوع تانکها اگزوزشان بزرگ و از دور که با دوربین نگاه کنید مشخص است که دود آنها بلند شده است و مشاهده کردیم که تانکهای ایرانی روشن هستند. همراه دوستم رفتیم تا آنها را خاموشکنیم چون رانندههای تانکها شهید شده بودند و تانکها همچنان روشن بودند. تعدادی موشک هم بود که دوستم با نفربر به عقب آورد؛ من هم در منطقه ماندم و توانستم یک تانک را از جاده دهلران بیاورم . به نزدیکی رودخانه کرخه رسیدم آنجا محل استقرار لشکر قزوین بود.
زمانی که داشتم از کنار رود کرخه حرکت میکردم یک موشک از پشت سر به من خورد در آنجا توقف کردم تا دیده نشود و بعد تا لشکر قزوین تانک را آوردم. در بیسیم را باز کردم که دیده نشود و کنار پل ماندم. آنجا هم یک تانک خراب بود و همراه دوستم کمک کردیم شنی آن را جا انداختیم بعدازآن هم در تانک نشسته بودیم که دود غلیظی از دور دیده شد همزمان نفسم گرفته داخل تانک افتادم در همانجا اشهد خود را گفتم فکر کردم جانم تمام شد وقتی چشم باز کردم در بیمارستان ارتش بودم آنجا پای مرا دوختند و به تهران اعزام کردند.
یادتان میآید در کدام عملیات بود ؟
عملیات خاصی نبود ، یک عملیات شناسایی بود که لشکر ۲۱ حمزه برای شناسایی انجام داده بود و من و دوستم و خودمان برای خاموش کردن تانکها جلو رفتیم.
این روزها چه می کنید؟
پسازاینکه از رختخواب بیماری بلند شدم تصمیم گرفتم تحصیلاتم را ادامه دهم، وارد دانشگاه علامه طباطبایی شدم و لیسانس مترجمی گرفتم. پسازآن هم به دنبال فوقلیسانس رفتم و در بخش مطبوعات داخلی وزارت ارشاد مشغول شدم و بعدازآن هم فوقلیسانس روزنامهنگاری گرفتم. اکنون نیز مدرک دکترای علوم ارتباطات از دانشگاه تهران دارم.
ظاهراً شما شناگر هم هستید، با این وضعیت چگونه پاها میتوانید شنا کنید؟
من بهراحتی شنا میکنم و مشکلی ندارم .کسانی را در استخر میتوانید ببینید که پا ندارند حتی کسی هم هست که نهتنها دو پا ندارد یکدست هم ندارد اما بهراحتی شنا میکنند و انسان آفریده عجیبی است.
از کجا متوجه شدید که میتوانید با این وضعیت شنا کنید؟
من قبل از مجروحیت هم شنا میکردم قبل از جنگ در آبهای رودخانه کرخه بسیار شنا کرده بودم.
ساکن دزفول هستید؟ چون گفتید در رود کرخه قبل از جنگ هم شنا کردهاید؟
من در تیپ ۲ زرهی خدمت میکردم. محل خدمت ما نزدیک رود کرخه بود و گاهی برای شنا به آنجا میرفتیم؛ زمان جنگ هم گاهی به آبهای رود کرخه میزدیم و آنجا شنا میکردیم.
خودتان خواستید شنا را بعد از مجروح شدن ادامه دهید؟
شنا یک ورزش سالم است که برای تن مجروح ما خیلی خوب است و در آب احساس سبکی میکنیم و حرکت ما خیلی راحت است.
همهجا میتوانید شنا کنید؟
استخرهای زیادی در اختیار جانبازان است و جانبازان زیادی به آنجا میآیند که مشکلات متفاوتی دارند و ما جانبازان هم از استخرهای شهرداری میتوانیم استفاده کنیم هم استخرهای سپاه.
برای سلامتی تان ضرر ندارد؟
ورزش شنا برای همهچیز ما خوب است و ورزش سالمی است برای ما که مرتب در رختخواب و تحتفشار و تحمل وزن خود هستیم غوطهور شدن در آب بهسلامت و درمان ما کمک میکنند بدن ما فقط در آب تحتفشار نیست و آزاد است و میتواند فعالیتی داشته باشد در حال حاضر در خارج آب عذاب میکشیم.
شما ازدواجکردهاید؟
من قبل از مجروحیت ازدواج کردم و فرزند دارم.
مهم ترین دغدغه شما چیست؟
مطلب من این است که دولتها از ما بد دفاع کردهاند. مرتب امکاناتی که گاهی حتی به ما تعلق نمیگرفت را در بوق و کرنا میکردند و میگفتند فلان زمین به جانبازان تعلق گرفت یا فلان امتیاز به جانبازان تعلق گرفت فلان شغل به جانبازان و ایثارگران تعلق گرفت درحالیکه چنین نبوده است و این مطلب باعث شده که ما از هدفمان جدا دیده شویم و مردم فکر کنند ما برای این امکانات به جبهه رفتیم و جان خود را به خطر انداختیم درحالیکه در جبهه کسی چیزی جز آزادی وطن را نمیخواست.
این نوع نگاه تبعات منفی زیادی دارد.
بله؛ چون هدف ما را از دفاع بهگونهای عنوان کردند که با مردم بیگانه شدیم من از بیگانه شدن مردم با خود رنج میبرم.رسانهها از ما اسطورههای دستنیافتنی ساختهاند درحالیکه ما مانند همه مردم انسانهای زمینی هستیم و نیازهای داریم. از عملکرد دولتها ناراضی هستیم ایران هم سرمایه انسانی دارد و هم سرمایه مالی ما انتظار نداریم مردم این سختیها را تحمل کنند.رسانهها برخوردهای درستی با ایثارگران ندارند و بهجای فرهنگسازی از ما بت ساختهاند. اینیک دفاع بد از ایثار گران است ما نیازی به تعریف آنها نداریم.