تبیان، دستیار زندگی

حماسه‌ساز بستان و تنگه چزابه؛ سرلشکر غلامرضا مخبری

شرح جانفشانی، ایثار، فداکاری و دشمن ستیزی ملت خوشنام و آزاده ایران که با ارداه‌ای پولادین، شرف و اعتبار این سرزمین اسلامی را در برابر تمام جباران و بدخواهان حفظ کرده و حماسه‌های بی‌بدیل پدید آوردند، در برگ برگ تاریخ ثبت و ضبط شده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

 سرلشکر غلامرضا مخبری

سرهنگ ستاد قاسم اکبری‌مقدم از سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران در یادداشتی که در اختیار قرار داده است،بخشی از رشادتهای این امیر ارتشی را بازگو کرده است. در این یادداشت می‌خوانیم:

با نگاهی گذرا به تاریخ سرزمین‌ها و اقوام مختلف، می‌توان دریافت که تاریخ هر سرزمین به دست انسانهایی بزرگ که در راه تحقق آرمان‌های ملت خود گام برداشته و تلاش کرده‌اند رقم خورده است. در این میان سرنوشت پرافتخار ایران اسلامی در عرصه‌ها و دوران‌های مختلف تاریخ به دست مردان بزرگی رقم خورده که هر یک از آنها در اوج ایثار و فداکاری برای حفظ استقلال کشور گام برداشتند. ایثار و فداکاری‌هایی که ناشی از تفکری اسلامی و انقلابی بوده و این تفکر مخلصانه در طول تاریخ باعث شده تا کارهای مهم و اثرگذاری جهت نیل به قلههای سعادت صورت پذیرد. یکی از عرصه‌های مهم و جاودانه تاریخ ایران اسلامی، دوران هشت ساله دفاع مقدس میباشد که در این عرصه ماندگار، مردان بزرگی سهیم بوده‌اند.

شهیدان که با نثار جان خود و در اوج مظلومیت و گمنامی باعث شدند تا کشور عزیزمان قله‌های ترقی و پیشرفت را یکی پس از دیگری طی کند همواره بر تارک پر افتخار میهن می‌درخشد. شهیدان والامقامی که با تفکری دینی و اسلامی، باعث شدند تا سعادتی بزرگ برای کشور اسلامی ایران رقم بخورد و امروز ثمره آن خون‌های پاک است که باعث شده، اقتدار و امنیت نظام اسلامی در مقابل توطئه دشمنان و ددمنشان دنیا حفظ گردد.

اینک پس از گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و بیش از سه دهه از دوران دفاع مقدس، ما وارث مردان مردی هستیم که در سالهای پربار زندگی خود بدون هیچ چشم داشتی، از تمام وجود و هستی‌شان به خاطر سربلندی، عزت، اقتدار، امنیت و پیشرفت جمهوری ایران اسلامی و پیاده شدن آرمان‌های مقدس آن از هیچ کوشش فروگذار نکردند. دفتر خاطرات مردان آسمانی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز به نوبه خود سرشار از ایثارگری، شجاعت، دلاوری و پایمردیهایی است که بخش اعظمی از آن دوران سرنوشت ساز را رقم زده است. یکی از این دلاوران قهرمان شهید سرلشکر غلامرضا مخبری است.


آغاز راه


غلامرضا مخبری در سال ۱۳۲۴ در شهرستان قوچان به دنیا آمد. دوران تحصیلات خود را در این شهرستان به پایان رساند. در سال ۱۳۴۳ در آزمون ورودی دانشکده افسری پذیرفته شد و به تحصیل علوم و فنون نظامی پرداخت. بعد از فراغت از تحصیل در سال ۱۳۴۶ با درجه ستوان دومی جهت گذراندن دوره مقدماتی به شیراز اعزام شد و پس از پایان دوره به لشکر ۱۶ زرهی قزوین، تیپ زنجان پیوست. او در سال ۱۳۵۷ دوره عالی رسته‌ای را در شیراز طی نمود و در این ایام انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.

با آغاز غائله کردستان، وی به‌عنوان فرمانده یکی از یگان‌های لشکر ۱۶ قزوین(تیپ زنجان) به مهاباد اعزام شد تا حماسه‌های زیبایی از رشادت و شجاعت کم‌نظیرش در مأموریت‌های سخت با حداقل امکانات به ثبت برسد. او ۶ ماه در مهاباد حضور داشت و چندین مأموریت بسیار مهم را با رشادت انجام داد.

دوران دفاع مقدس


با آغاز جنگ تحمیلی در سال ۱۳۵۹، لشگر ۱۶ زرهی به فرماندهی سرهنگ سیروس لطفی به منطقه خوزستان و جبهه دهلاویه حرکت کرد. سرگرد مخبری فرماندهی گردان ۱۲۵ پیاده مکانیزه تیپ دوم(زنجان) لشکر ۱۶ زرهی را بر عهده داشت.

در عملیات طریق‌القدس که در آبان ماه ۱۳۶۰ انجام شد بستان عرصه‌ی دیگری برای ظهور و بروز استعداد نظامی مخبری بود. در عملیات طریق‌القدس به‌عنوان فرمانده گردان خط شکن عمل کرد و با ابتکار و شجاعت بی‌نظیری که از خود نشان داد، توانست خطوط دفاعی دشمن را در هم بشکند و پل«سابله» که از مناطق استراتژیک عملیات بود را فتح کند. صدام آنقدر به برتری نظامی خود دلبسته بود که پیش از عملیات طریق‌القدس گفته بود:«من بستان را گرفتم». اما این مخبری و یارانش بودند که در ۱۰ روز مقاومت و نبرد خونین، مُهر باطلی بر ادعای او زدند. این ده روز مقاومت، سرآغازی برای عملیات پیروزمندانه فتح‌المبین شد که ارتش تا بن دندان مسلح بعثی را زمین‌گیر کرد.

به خاطر رشادت‌ها و دلاوری‎‌های این افسر رشید ارتش، در حین اجرای عملیات و زیر آتش دشمن، مورد تشویق شهید صیاد شیرازی، فرمانده نیروی زمینی قرار گرفت و شهید صیاد شیرازی، به پاس حماسه آفرینی‌هایش، در زیر باران آتش و گلوله، به او درجه سرهنگ دومی را  اعطا کرد. شرح این رشادت در فصل سوم کتاب «در کمین گل سرخ» خاطرات دوران دفاع مقدس شهید صیاد شیرازی نقل شده است.

امیر سیروس لطفی که در عملیات«طریق‌القدس» و حماسه‌آفرینی یگان‌های تحت امر او در «پل سابله» فرمانده لشکر ۱۶ زرهی قزوین بود، بعد از تشریح وضعیت عملیات و پیروزی نیروهای تحت امر شهید مخبری در خاطره‌ای که در کتاب »میان خون آمده»، می‌گوید: «ابتکار و شجاعت مخبری مستحق یک تشویق آنی بود. لذا در همان حال عملیات با بی‌سیم از تیمسار صیادشیرازی، فرمانده نیروی زمینی دعوت کردم که برای دادن درجه تشویقی به این سرباز مخلص و فداکار اسلام خود را به پل سابله برساند. هنگامی‌که تیمسار صیادشیرازی رسید چون درجه نداشتیم یکی از درجه‌های خود را کندم و به ایشان دادم تا با دست خودشان آن را به شانه‌های مخبری نصب کنند.«

بی‌شک یکی از عوامل عمده و مهم در موفقیت عملیات طریق‌القدس، همانا ابتکار و شهامت سرهنگ مخبری بود که پس از انجام موفقیت‌آمیز عملیات طریق‌القدس، مورد توجه فرماندهان و به خصوص فرمانده وقت نیروی زمینی ـ شهید صیاد شیرازی ـ قرار گرفت.

دیدارحماسه سازان پل سابله و تنگه‌چزابه با امام خمینی (ره):


 این فرمانده رشید و دلاور که داستان رشادتش برای فتح پل سابله در جریان عملیات طریق‌القدس (آزادی بستان و نجات سوسنگرد از سقوط حتمی)، توسط شهید سپهبد علی صیادشیرازی روایت شده است، بعد از پیروزی در جبهه تنگه چزابه و همچنین حماسه‌آفرینی در پل سابله در عملیات طریق‌القدس، در تاریخ ۶۱/۱۲/۱۸ به همراه جمعی از همرزمانش به دیدار امام خمینی (ره)در حسینیه جماران نائل آمد و سخنرانی کوتاه، امّا قاطعی کرد. بخشی از متن سخنان این شهید معظم را مرور می‌کنیم.

 بسم‌الله الرحمن الرحیم

» با عرض تسلیت شهادت حضرت فاطمه زهرا )س (به حضور حضرت امام زمان(عج) و حضرت امام خمینی و با عرض تشکر از حضور امام، به خاطر پذیرش رزمندگان به حضورشان، بنده به نمایندگی از رزمندگان قسمت بستان و چزابه که الآن در حضور امام هستیم، می‌خواستم چند کلمه به‌طور خلاصه به حضور امام و ملت شهیدپرور ایران عرض کنم . کشور مزدور عراق و سربازان و جنگنده‌های پوچ عراق که در ۱۷ ماه قبل، از مسائل داخل کشور ما سوءاستفاده کرده بودند و به داخل کشور ما رسوخ کردند، در حال انحطاط و بدبختی روزبه‌روز از بین می‌روند.  نشانه‌های این انحطاط از ماه‌ها قبل کاملاً روشن و مشخص گردیده است. شکست حصر آبادان، فتح بزرگ بستان، نشانه‌های بسیار خوبی بود که صدام و صدامیان و آنهایی که صدام را حمایت می‌کنند، بدانند که دیگر بایستی فرار را برقرار ترجیح دهند.

صدام باز هم نفهمید. پس از فتح بستان که خود من و تعداد بسیار زیادی از این رزمندگان افتخار شرکت در آن را داشتیم، می‌توانست درس بسیار بزرگی برای مزدوران عراق باشد زیرا اجسادی که در جلوی پای سربازان ایران، سربازان اسلام افتاده بود خود نشانه‌ی بسیار بارزی از انحطاط دشمن بود.

صدام خواست یکبار دیگر قدرت خود را بیازماید. عملیات چزابه را آزمایش کرد. حضرت امام نگران شده بودند، زیرا صدام با تدارکی که دیده بود حق داشت که آن ادعا را بکند. صدام حق داشت با آن تدارک چند ماهه‌ای که پس از شکست بستان دیده بود و با آن وضعیت آن ادعا را قبل از حمله بکند و بگوید که من بستان را گرفته‌ام؛ ولی همه شاهد بودند، خدای بزرگ شاهد بود که در آن شب، در شب ۱۳۶۰/۱۱/ ۱۷ فقط یک گردان رزمنده، فقط یک گردان با تعدادی برادران سپاه و بسیج، جلوی یورش ۱۲ گردان کماندوی دشمن را مردانه گرفتند و اجازه ندادند که صدام به آن ادعای کثیف خودش برسد.

حضرت امام، اطمینان داشته باشید که تا لحظه‌ای که نیروی ایمان و تا لحظه‌ای که خون در رگ‌های این جوانان وطن و سربازان اسلام در جریان است، نه‌ تنها صدام بلکه هیچ یک از مزدورانی که بخواهند چشم خود را به‌سوی خاک ایران بدوزند زنده نخواهند ماند.«

امام راحل نیز در سخنانی فرمودند: «شما به حقید، همانطوری که امام سیدالشهدا(ع) به‌حق بود و یزید و بنی‌امیه را رسوا کرد. شما هم در این نبردهای بزرگی مثل آبادان، تنگه چزابه، بستان کاری کردید که اعجاز بود.«


عروج عاشقانه


فرمانده نیروی زمینی ارتش شهید سپهبد علی صیاد شیرازی اعتقاد داشت که حفظ امنیت قلل سر به فلک کشیده کردستان که مخفیگاه و پایگاه منافقان، ضدانقلاب و گروهک‌ها شده بود، نیازمند به فرماندهانی شجاع و از خود گذشته است. بنابراین سرهنگ دوم مخبری به لشگر ۲۸ سنندج منتقل شد و به سمت» معاونت فرماندهی تیپ یکم «منصوب گردید.

جای‌جای مناطق عملیاتی دفاع مقدس، معرکه دلاوری مخبری شده بود. نام او هراس را بر دل دشمن می‌انداخت. سرانجام سرهنگ دوم مخبری در تاریخ۱۳۶۱/۱۰/۱۱  پس از بازدید از گردان ۱۱۶ در ساعت ۱۷:۳۰ دقیقه در ارتفاعات دارساوین در محور بانه-سردشت مورد حمله ضدانقلاب قرار گرفت و در سن ۳۷ سالگی جام شهادت نوشید. پادگان تیپ ۲ زرهی زنجان، مزین به نام این فرمانده غیور است.


توصیه برای انس با نهج البلاغه


مخبری، پاکباخته‌ی کلام مولا علی (ع (بود و جانش سیراب معرفتی بود که نهج‌البلاغه به او نثار می‌کرد. او در حاشیه نهج‌البلاغه‌اش به خطی خوش نوشته است»:هرگاه غمگین شدی و دلت از دست زمان گرفت، به نهج‌البلاغه رجوع کن، باشد که سخنان این مرد بزرگ تسلی خاطر گردد.«

در پایان گرامی می‌داریم یاد و خاطره شهیدان دوران هشت سال دفاع مقدس بویژه ۴۸ هزار شهید گلگون کفن ارتش جمهوری اسلامی و بالاخص شهید سرلشکر غلامرضا مخبری و تمام کسانی که برای حفظ کیان و تمامیت ارضی میهن عزیزمان ایران، در اوج گمنامی و سلحشوری، بی هیچ ادعایی رفتند تا پروانه‌وار شمع  وجود خویش را در راه دفاع از ارزشهای والای انقلاب اسلامی نثار کنند تا نسل حاضر و نسلهای بعد این واقعیت‌ها را بدانند که سربازان فداکار این کشور اسلامی در طول هشت سال دفاع مقدس با رشادت، پایمردی و نثار جان خود اجازه ندادند یک وجب از خاک پر افتخار میهن اسلامی لگدکوب دشمن گردد.    

روحشان شاد و راهشان پررهرو باد.

منبع: ایسنا